نشريات زنانه پس از پيروزي انقلاب اسلامي
نشريات زنانه پس از پيروزي انقلاب اسلامي
نشريات زنانه پس از پيروزي انقلاب اسلامي
نويسنده : زهرا قدياني
نشريه رسانهاي است كه همانند رسانههاي ديگر تأثير مستقيمي بر طيف گستردهاي از جامعه ميگذارد. اغلب اين نوع تأثيرگذاري يك طرفه تصور ميشود، به اين صورت كه نشريه توسط عدهاي نويسنده توليد ميشود و با واسطهگري دستگاههاي توزيعي به دست خوانندگان ميرسد. اما امروزه نشريات، حكم كالاي صنعتي را پيدا كردهاند و مانند كالاهاي ديگر به صورتي تجاري، توزيع ميشوند و تابع قانون عرضه و تقاضا هستند. بنابراين با مطالعه مكانيسم عرضه و تقاضا در نشريات و بررسي آثار توليدي ميتوان به نكات ظريف و عميقي در رابطه با ويژگيهاي جامعه مصرفكننده، روابط متقابل بين مصرفكننده و توليدكننده، تأثيرات مصرف، نيازهاي مصرفكنندگان و چرايي ايجاد اين نيازها دست يافت. در اين گزارش سعي شده تعدادي از مجلات و روزنامههاي منتشرشده در حوزه زنان مورد بررسي قرار گيرند.
پيش از انقلاب اسلامي، تعداد نشريات ويژه زنان محدود بود و نشريات ديگر بهجز اطلاعات بانوان و زن روز، از طرف واحد زنان سازمانهاي تابع احزاب با تيراژ كم و به صورت نشريات يا مجلات داخلي شعب اين احزاب در شهرستانها منتشر ميشدند. با پيروزي انقلاب اسلامي تعداد مطبوعات زنان افزايش يافت. بهخصوص در سالهاي اول انقلاب كه اين نشريات علاوه بر مسائل زنان داراي خطوط سياسي نيز بودند و بهعلاوه برخي نشرياتي كه پيش از انقلاب منتشر ميشدند نيز هماهنگ با انقلاب اسلامي تغيير سبك دادند. بهطور مثال اطلاعات بانوان از سري نشريات مؤسسه اطلاعات بود كه پيش از انقلاب از مجلات مبتذل زنان بود. با پيروزي انقلاب، اطلاعات بانوان پس از چند شماره انتشار، متوقف شد و مجدداً دوره جديد آن در 7 مرداد 59 با روش و نگاه نو شروع به كار كرد. در قسمتي از سرمقاله اولين شماره مجدد آن تحت عنوان "كدام خون در مجله جاريست؟ " آمده: "اطلاعات بانوان كه پيشتر در حال و هواي پيش از انقلاب توليد يافته و رشد و نمو كرده، ديگر نميتوانست پاسخگوي زناني باشد كه خود بارها و بارها سرود استقلال آزادي جمهوري اسلامي سردادهاند. " در بين مطالب اين شماره اطلاعات زنان مي خوانيم: مصاحبه با همسر امام، حجاب اجباري يا حجاب ارشادي، زن و انقلاب فرهنگي، استعمار و ارتجاع، آقاي امپرياليسم در كشور مظلوم ما چه ميكني؟، نقش زنان در تسخير لانه جاسوسي...
فريدون صديقي روزنامهنگار و مدرس ارتباطات درباره مجلات و نشريات زنانه قبل از انقلاب اينگونه ميگويد: "پيش از پيروزي انقلاب اسلامي دو نشريه زن روز و اطلاعات بانوان منتشر ميشد، اما با پيروزي اين نهضت و متناسب با تحولات روز؛ رويكرد نويني در نشريات زنانه به وجود آمد و با توجه به اينكه زن به عنوان نقطه كانوني خانواده محسوب ميشود مطالب مجلات نيز بر نقش وي در خانواده تمركز داشت. "
البته با گذر زمان اين نگرش نيز همسو با تحولات جامعه شكلي تازه بهخود گرفت و بر نقش و مشاركت اجتماعي زنان تأكيد بيشتري شد، در نتيجه نشرياتي نيز با همين رويكرد منتشر شدند كه به مطالبات و حقوق زنان اشاره داشتند و مباحث نويني در اين زمينه مطرح كردند.
صديقي در ادامه به تشريح وضعيت فعلي نشريات زنانه پرداخته و مي افزايد: در حال حاضر در بيشتر نشريات سعي بر اين است كه زن با خانواده تعريف شود. از همين رو، امروزه مطبوعات زنانه با تمركز بر مسايل خانوادگي با تيراژهاي بالا منتشر مي شود. اما از آنجا كه بيشتر مطالب اين نشريات به مسايلي نظير چيدمان منزل، كاهش استرس، گفتگو با بازيگران سينما يا ورزشكاران و... مربوط ميشود، در واقع اين رسانهها به نيازهاي آني مخاطب پاسخ ميدهند. اين در حالي است كه بانوان نيازهاي بلندمدت و آتي نيز دارند كه با رفع و طرح اين نيازها؛ شخصيت چند وجهي آنان اغنا ميشود.
به طور كلي ميتوان نشريات زنانه پس از انقلاب اسلامي را به سه دسته تقسيم كرد:
اينگونه نشريات با هدف آگاهيبخشي و بهدور از هرگونه ابتذال و پيشپاافتادگي صرفاً به منظور جذب مخاطب خاص و فرهيخته دانشگاهي يا حوزوي منتشر ميشود. اين نشريات همواره مخاطب خاص خود را دارند و اساساً قشرهاي ديگر مخاطب اينگونه نشريات نيستند، بهعلاوه هدف اين نشريات نيز جذب طيف گسترده مخاطب نيست. در اين نوع نشريات ميتوان پژوهشهاي مربوط به حوزه زنان، مبني بر روشهاي تحقيقي آماري انواع تحليلهاي علمي و انتزاعي، گزارشات و خبرهاي مربوط به عملكرد بخش زنان در سطح كلان، مصاحبه با صاحبنظران حوزه و دانشگاه را مشاهده كرد نمونهاي از اين نشريات اشاره ميشود:
مركز مطالعات و تحقيقات زنان كه در سال 1380 با پشتيباني مركز امور مشاركت زنان رياست جمهوري وقت در دانشگاه تهران تأسيس شده و يك مركز علمي ميان رشتهاي است كه به فعاليت پژوهشي درباره مسائل زنان ميپردازد. هدف اين مركز تحقيقات مستمر و همكاري با دانشگاهها و مراكز پژوهشي در سطح ملي و بين المللي بيان شده است.
اولين شماره اين نشريه در بهار 1379منتشر شد و شماره 34 آن تابستان 1387 انتشار يافت.
خبر انتشار روزنامه زن توسط خبرگزاريهاي فرانسه و رويترز مخابره شد. خبرگزاري فرانسپرس مينويسد:\ "روزنامه زن در اولين شماره خود اذعان داشته كه روزنامهاي فمنيستي نيست، بلكه در پي آنست كه توازني ميان موقعيت مرد و زن ايجاد كند. روزنامه زن در نظر دارد با نگاهي به مشكلات زنان، حقوق اجتماعي آنان را به آنها بشناساند و خلاء موجود را پر كند...\ "
روزنامه زن در ابتداي انتشار خود حاوي مطالب و مصاحبههايي از زنان و چهرههاي اصلاحطلب همچون جميله كديور و معصومه ابتكار بود؛ اما با گذشت زمان و تغيير فضاي سياسي كشور و به تبع آن، تغيير موضع اصلاحطلبان نسبت به آقاي هاشمي رفسنجاني، رويكرد اين روزنامه نسبت به جريان اصلاحطلبي تغيير كرد.
روزنامه زن در كنار مسائل سياسي به طرح مسائل مربوط به حقوق زنان از جمله: مهريه، نفقه، ازدواج مجدد، اجتهاد زنان، حضانت و طلاق ميپرداخت.
روزنامه زن يكبار در بهمن 1377 به مدت 2 هفته متوقف شد و بار دوم در 17فروردين 1378 براي هميشه توقيف شد.
همچنين "طهورا نوروزي " سردبير "زن شرقي "، در باره نحوه فرهنگسازي در زمينه حجاب در نشريه زن شرقي، گفته بود:
" زن شرقي " در نظر دارد ويژهنامهاي به نام حجاب منتشر كند و در كليه سرويسها به گونهاي به حجاب پرداخته شود. مثلاً سرويس فقهي به آثار حجاب در روابط زن و مرد ميپردازد و سرويس خانواده به رابطه حجاب با تحكيم خانواده؛ در بخش علمي هم به اين ميپردازيم كه حجاب چقدر در علم روانشناسي موجب سالم ماندن زن ميشود و ... ".
" مباحث اجتماعي، فرهنگي، هنري و خانه و خانهداري، معرفي زنان موفق و آشنايي زنان با مسائل حقوقي خودشان از عمده مباحث مطرح شده در "سروش بانوان " است. مثلاً "برخي زنان، با اقتصاد خانواده آشنايي ندارند و يا اينكه نميدانند عوارض جراحي پلاستيكي چيست؟ مسئله خروج زنان از كشور با اجازه شوهر و يا چگونگي دريافت مهريه و نفقه و ... از جمله مواردي است كه زنان، طالب دانستن آن هستند. "
شمارههاي اول زنان در جوار كيان منتشر ميشد و با رويكردي روشنفكرانه به مسائل زنان ميپرداخت. دكتر سروش در كيان به طرح مفاهيمي چون نوانديشي ديني، آزادي و دموكراسي ميپرداخت و طبيعتاً زنان نيز از اين فضا تأثير ميگرفت. شهلا شركت در اينباره ميگويد: " من معتقد بودم كه به موازات طرح مسائل نوانديشان ديني، مسائل زنان نيز نيازمند مطرح شدن است...آيا ميشود بدون داشتن خانواده دموكرات به دموكراسي رسيد؟ آيا ميتوان به دنبال آزادي بود در حاليكه سنتهاي دست و پا گير زنان و قوانيني مبتني بر حقوق نابرابر زنان با مردان در جامعه و خانواده حاكم است؟\ "
بعد از جدائي زنان از كيان، خط مشي زنان نيز تغيير كرد و زنانهتر شد و در پي جذب مخاطب گستردهتر زبان سادهتري را به خدمت گرفت و در طيف گستردهتري از حوزهها از جمله ادبيات و هنر تا انديشه، حقوق و علم به طرح مسئله ميپرداخت. خانم شركت در مورد دغدغه هاي زنان اينگونه ميگويد: " ما پيگير اتفاقات و حركتهايي مربوط به زنان در مجلس هستيم و در بخش " يك ماه با زنان در مجلس "، تمامي لوايح و مصوبات و مسائلي را كه در كميسيون زنان مطرح ميشود، منعكس ميكنيم. همچنين گزارشهاي مفصلي در مورد فرار دختران از خانه، قاچاق دختران، معضل طلاق و ... منعكس كردهايم. "
اين نشريه سه بخش دارد. محمد قوچاني هدف از بخش اول ايراندخت را مدرن ساختن ابعاد مختلف زندگي مخاطبان از نوع لباس و خوراك و اخلاق فردي تا كتاب، فيلم، موزيك و رسانه ميداند. در سرمقاله شماره يك دوره جديد تحت عنوان "اين يك مجله سياسي نيست " مينويسد: "قصد ما در اين بخش، اطلاعرساني و سرگرمي است...ايراندخت هرگز پرداختن به لايههاي ملموس زندگي را سطحي و نشانه زرد بودن قلمداد نميكند. سياست مدرن براي انسان مدرن آمده است و انسان مدرن فردي است خوش پوش، خوش خوراك، خوش خلق و با فرهنگ. "
بخش دوم مجله كه به نام و سرفصل "جهان زنان " منتشر ميشود، بيشتر به مباحث سياسي، اجتماعي، فرهنگي مربوط به زنان، با تأكيد بر مفهوم زن مدرن، ميپردازد. قوچاني در رد اين ادعا كه اين بخش فمنيستي است اينگونه استدلال ميكند كه: "بخش جهان زنان خلاف نام خود اصلاً مجلهاي فمنيستي نيست...نگاه جهان زنان نه تنها به تلخيهاي حيات زنان كه نگاه به كاميابيها و زيباييهاي اين نيمه جامعه است...همكاران ايراندخت در جهان زنان ميكوشند ضمن تلاش براي طرح موضوعاتي جهت احقاق حقوق زنان، توجه به مباني فقهي و نظري مسائل زنان و مشاركت آنان در عرصه عمومي را نشان دهد. جهان زنان برخلاف نامش تلاش براي پيوند زدن ميان زن مدرن با زندگي مدرن است. "
بخش سوم ايران دخت حاوي رپورتاژ آگهي درباره كالاها و خدمات مختلف است، از تبليغ رستوران هاي مختلف گرفته تا لپ تاپ، اتومبيل و محصولات مربوط به تكنولوژي آشپزخانه.
وي در دومين سال انتشار دختران در مورد ديدگاه مخاطبان خود نسبت به اين نشريه گفت: "آگاهي دختران جوان و نوجوان نسبت به نسل گذشتهشان خيلي بيشتر شده است. حالا دختران 15 ساله به اندازه دختران 25 ساله، مسائل را درك ميكنند. ما سعي داريم نشاط و طراوت را در نشريهمان ايجاد كنيم. تلاش ميكنيم با ايجاد حس اميد و هويتيابي به دختراني كه هويت خودشان را گم كرده و يا فراموش كردهاند، به آنان كمك كنيم تا در اين وضعيت، هويت خود را بيابند. ايجاد انگيزه و اميد و همراهي با دختراني كه در اين گروه سني، فرصتي براي ابراز وجود خود ندارند، از جمله اهداف ماست. در واقع دختران نشريهاي كاملاً دخترانه است كه روحيه و حس و حال زندگي را در دختران ايجاد ميكند. هر چند به نظر من تفكيك جوان، به دختر و پسر معنا ندارد و هدف عمده ما يك رويكرد دخترانه است، به گونهاي كه در نمايشگاه مطبوعات آقايان بيشتر از خانمها "دختران " را خريدند. "
صديقي به نقش متقابل مخاطب در رشد مطبوعات اشاره كرده و ميگويد: به اعتقاد من رسانه با مخاطبش تعريف ميشود. در واقع اين مخاطب است كه رويكرد رسانه را تعريف ميكند. بنابراين اگر امروز شاهديم كه وجه سرگرمي يا مطالب معمولي مورد اقبال خوانندگان قرار ميگيرد و نشريات خانوادگي پرتيراژ منتشر ميشود، اين به معناي آن است كه نياز مخاطب همين است. ناگفته نماند مخاطب همه اين نشريات زنان خانهدار نيستند، بلكه دختران تحصيلكردهاي كه از آنان انتظار داريم به مسايل عميق و جديتر بپردازند نيز به دنبال اين نشريات هستند.
وي ميافزايد: اگر اقشار فرهيخته ما جديتر به دنبال نيازها و خواستههاي جدي خود بودند نشريات تخصصي و جديتر نيز منتشر ميشدند و به حيات خود ادامه ميدادند. بنابراين به نظر ميرسد بايد بررسي اين انجام شود كه چرا مخاطبان ما به دنبال رفع نيازهاي آني خود هستند. بحث بيتوجهي مخاطبان زن به مطالعه نشريات به مرزهاي كشورمان خلاصه نميشود، چنانكه تنها 41 درصد زنان در بريتانيا روزنامه ميخوانند. از همين رو برخي نشريات سعي دارند با تغيير در ظاهر و محتوا به جذب مخاطبان زن بپردازند. به اين ترتيب مسايل مورد علاقه زنان نظير مباحث خانوادگي و كودكان را مطرح ميكنند و به نويسندگان تأكيد دارند " موضوعات زن پسند " را بنويسند.
1- نشريات دانشگاهي در حوزه مطالعات زنان به تبيين مسائل زنان با رويكرد علمي ميپردازند اما عموماً انتخاب موضوعات و مسائل زنان در اين نشريات، مطابق با مسائل روز زنان نيست.
2- نشريات زنانهاي مورد اقبال واقع شدهاند كه در برهه زماني خاص و با رويكرد سياسي و توسط جريانهاي سياسي منتقد به رشته طبع در آمدهاند. به عبارت ديگر، همراهي جريانهاي سياسي با نشريات زنان، موفقيت نشريات را به همراه داشته است و نشريات زنانه و به طبع آن جريانها و جنبشهاي زنان نتوانستهاند مسيري را براي خود طراحي كنند كه نيازمند حمايت جريانهاي سياسي نباشد و اين مسئله باعث گرديده كه جريانهاي سياسي از پتانسيل نشريات زنانه در جهت اهداف خود استفاده كنند.
3- بررسي نشريات زنانه نشانگر آن است كه مسائل زنان در اين نشريات مطابق با الگوي زن ايراني نيست و عموماً مسائل مطرح شده در خصوص مسائل و نيازهاي زنان بر گرفته از نگاه غربي به مسائلزنان است و در مواردي هم كه دغدغه ارائه نگاه ديني به مسائل زنان ديده ميشود، تصوير ارائه شده تصويري التقاطي است كه البته دليل اين امر اين است كه الگويي از زن مسلمان ايراني ارائه نشده است.
4- در نشريات دسته سوم به وفور از كليد واژههاي فمينيستي استفاده ميشود و يا ادبيات مطرح در اين نشريات، ادبياتي است كه ميخواهد تلخي زندگي زنانه را به تصوير بكشد. همسر دوم بودن، پدرسالاري، ازدواج مجدد شوهر، خشونت خانگي و... از كلماتي است كه در اين نشريات بسيار به چشم ميخورد و از آنجايي كه مخاطب اين نشريات توده زنان هستند، نارضايتي نسبت به زندگي و يا بدبيني نسبت به مردان تقويت ميشود و از طرفي ديگر بخش اعظم صفحات اين نشريات، تبليغات است. تبليغاتي نظير " چگونه لاغر شويد؟ " " عمل زيبايي " " ليزر پوست " " مراكز خريد لوازم آرايشي بهداشتي " و يا تبليغات وسايل خانه اعم از وسايل برقي آشپزخانه و دكوراسيون اتاق خواب و يا اتاق كودك، كه اين تبليغات به رواج مصرف زدگي دامن ميزند.
5- تعداد بسياري از افراد فعال در حوزه نشريات زنانه اعم از نويسندگان، گردانندگان و سياست گذراران نشريات زنان را مردان تشكيل ميدهند و اين ميتواند بيانگر اين مسئله باشد كه مسائل زنان آنچنان كه بايد براي جامعه زنان تبديل به مسئلهاي پراهميت نشده است.
منبع:ماهنامه حورا - شماره 32
/ن
نشريات زنانه قبل از پيروزي انقلاب اسلامي
پيش از انقلاب اسلامي، تعداد نشريات ويژه زنان محدود بود و نشريات ديگر بهجز اطلاعات بانوان و زن روز، از طرف واحد زنان سازمانهاي تابع احزاب با تيراژ كم و به صورت نشريات يا مجلات داخلي شعب اين احزاب در شهرستانها منتشر ميشدند. با پيروزي انقلاب اسلامي تعداد مطبوعات زنان افزايش يافت. بهخصوص در سالهاي اول انقلاب كه اين نشريات علاوه بر مسائل زنان داراي خطوط سياسي نيز بودند و بهعلاوه برخي نشرياتي كه پيش از انقلاب منتشر ميشدند نيز هماهنگ با انقلاب اسلامي تغيير سبك دادند. بهطور مثال اطلاعات بانوان از سري نشريات مؤسسه اطلاعات بود كه پيش از انقلاب از مجلات مبتذل زنان بود. با پيروزي انقلاب، اطلاعات بانوان پس از چند شماره انتشار، متوقف شد و مجدداً دوره جديد آن در 7 مرداد 59 با روش و نگاه نو شروع به كار كرد. در قسمتي از سرمقاله اولين شماره مجدد آن تحت عنوان "كدام خون در مجله جاريست؟ " آمده: "اطلاعات بانوان كه پيشتر در حال و هواي پيش از انقلاب توليد يافته و رشد و نمو كرده، ديگر نميتوانست پاسخگوي زناني باشد كه خود بارها و بارها سرود استقلال آزادي جمهوري اسلامي سردادهاند. " در بين مطالب اين شماره اطلاعات زنان مي خوانيم: مصاحبه با همسر امام، حجاب اجباري يا حجاب ارشادي، زن و انقلاب فرهنگي، استعمار و ارتجاع، آقاي امپرياليسم در كشور مظلوم ما چه ميكني؟، نقش زنان در تسخير لانه جاسوسي...
فريدون صديقي روزنامهنگار و مدرس ارتباطات درباره مجلات و نشريات زنانه قبل از انقلاب اينگونه ميگويد: "پيش از پيروزي انقلاب اسلامي دو نشريه زن روز و اطلاعات بانوان منتشر ميشد، اما با پيروزي اين نهضت و متناسب با تحولات روز؛ رويكرد نويني در نشريات زنانه به وجود آمد و با توجه به اينكه زن به عنوان نقطه كانوني خانواده محسوب ميشود مطالب مجلات نيز بر نقش وي در خانواده تمركز داشت. "
البته با گذر زمان اين نگرش نيز همسو با تحولات جامعه شكلي تازه بهخود گرفت و بر نقش و مشاركت اجتماعي زنان تأكيد بيشتري شد، در نتيجه نشرياتي نيز با همين رويكرد منتشر شدند كه به مطالبات و حقوق زنان اشاره داشتند و مباحث نويني در اين زمينه مطرح كردند.
صديقي در ادامه به تشريح وضعيت فعلي نشريات زنانه پرداخته و مي افزايد: در حال حاضر در بيشتر نشريات سعي بر اين است كه زن با خانواده تعريف شود. از همين رو، امروزه مطبوعات زنانه با تمركز بر مسايل خانوادگي با تيراژهاي بالا منتشر مي شود. اما از آنجا كه بيشتر مطالب اين نشريات به مسايلي نظير چيدمان منزل، كاهش استرس، گفتگو با بازيگران سينما يا ورزشكاران و... مربوط ميشود، در واقع اين رسانهها به نيازهاي آني مخاطب پاسخ ميدهند. اين در حالي است كه بانوان نيازهاي بلندمدت و آتي نيز دارند كه با رفع و طرح اين نيازها؛ شخصيت چند وجهي آنان اغنا ميشود.
به طور كلي ميتوان نشريات زنانه پس از انقلاب اسلامي را به سه دسته تقسيم كرد:
دسته اول :
اينگونه نشريات با هدف آگاهيبخشي و بهدور از هرگونه ابتذال و پيشپاافتادگي صرفاً به منظور جذب مخاطب خاص و فرهيخته دانشگاهي يا حوزوي منتشر ميشود. اين نشريات همواره مخاطب خاص خود را دارند و اساساً قشرهاي ديگر مخاطب اينگونه نشريات نيستند، بهعلاوه هدف اين نشريات نيز جذب طيف گسترده مخاطب نيست. در اين نوع نشريات ميتوان پژوهشهاي مربوط به حوزه زنان، مبني بر روشهاي تحقيقي آماري انواع تحليلهاي علمي و انتزاعي، گزارشات و خبرهاي مربوط به عملكرد بخش زنان در سطح كلان، مصاحبه با صاحبنظران حوزه و دانشگاه را مشاهده كرد نمونهاي از اين نشريات اشاره ميشود:
1. پژوهش زنان :
مركز مطالعات و تحقيقات زنان كه در سال 1380 با پشتيباني مركز امور مشاركت زنان رياست جمهوري وقت در دانشگاه تهران تأسيس شده و يك مركز علمي ميان رشتهاي است كه به فعاليت پژوهشي درباره مسائل زنان ميپردازد. هدف اين مركز تحقيقات مستمر و همكاري با دانشگاهها و مراكز پژوهشي در سطح ملي و بين المللي بيان شده است.
2. ريحانه :
3. فرزانه :
4. فصلنامه كتاب زنان :
5. پيام زن :
6. نداي صادق :
7. خبرنامه فرهنگي اجتماعي زنان :
8. مطالعات زنان :
دسته دوم :
1. ندا :
2. شيرمادر :
اولين شماره اين نشريه در بهار 1379منتشر شد و شماره 34 آن تابستان 1387 انتشار يافت.
3. شميم نرجس :
4. روزنامه زن :
خبر انتشار روزنامه زن توسط خبرگزاريهاي فرانسه و رويترز مخابره شد. خبرگزاري فرانسپرس مينويسد:\ "روزنامه زن در اولين شماره خود اذعان داشته كه روزنامهاي فمنيستي نيست، بلكه در پي آنست كه توازني ميان موقعيت مرد و زن ايجاد كند. روزنامه زن در نظر دارد با نگاهي به مشكلات زنان، حقوق اجتماعي آنان را به آنها بشناساند و خلاء موجود را پر كند...\ "
روزنامه زن در ابتداي انتشار خود حاوي مطالب و مصاحبههايي از زنان و چهرههاي اصلاحطلب همچون جميله كديور و معصومه ابتكار بود؛ اما با گذشت زمان و تغيير فضاي سياسي كشور و به تبع آن، تغيير موضع اصلاحطلبان نسبت به آقاي هاشمي رفسنجاني، رويكرد اين روزنامه نسبت به جريان اصلاحطلبي تغيير كرد.
روزنامه زن در كنار مسائل سياسي به طرح مسائل مربوط به حقوق زنان از جمله: مهريه، نفقه، ازدواج مجدد، اجتهاد زنان، حضانت و طلاق ميپرداخت.
روزنامه زن يكبار در بهمن 1377 به مدت 2 هفته متوقف شد و بار دوم در 17فروردين 1378 براي هميشه توقيف شد.
5. شميم ياس :
6. نامه جامعه :
7. زن شرقي :
همچنين "طهورا نوروزي " سردبير "زن شرقي "، در باره نحوه فرهنگسازي در زمينه حجاب در نشريه زن شرقي، گفته بود:
" زن شرقي " در نظر دارد ويژهنامهاي به نام حجاب منتشر كند و در كليه سرويسها به گونهاي به حجاب پرداخته شود. مثلاً سرويس فقهي به آثار حجاب در روابط زن و مرد ميپردازد و سرويس خانواده به رابطه حجاب با تحكيم خانواده؛ در بخش علمي هم به اين ميپردازيم كه حجاب چقدر در علم روانشناسي موجب سالم ماندن زن ميشود و ... ".
8. زن روز :
9. سروش بانوان :
" مباحث اجتماعي، فرهنگي، هنري و خانه و خانهداري، معرفي زنان موفق و آشنايي زنان با مسائل حقوقي خودشان از عمده مباحث مطرح شده در "سروش بانوان " است. مثلاً "برخي زنان، با اقتصاد خانواده آشنايي ندارند و يا اينكه نميدانند عوارض جراحي پلاستيكي چيست؟ مسئله خروج زنان از كشور با اجازه شوهر و يا چگونگي دريافت مهريه و نفقه و ... از جمله مواردي است كه زنان، طالب دانستن آن هستند. "
10. بهداشت خانواده :
11. زنان :
شمارههاي اول زنان در جوار كيان منتشر ميشد و با رويكردي روشنفكرانه به مسائل زنان ميپرداخت. دكتر سروش در كيان به طرح مفاهيمي چون نوانديشي ديني، آزادي و دموكراسي ميپرداخت و طبيعتاً زنان نيز از اين فضا تأثير ميگرفت. شهلا شركت در اينباره ميگويد: " من معتقد بودم كه به موازات طرح مسائل نوانديشان ديني، مسائل زنان نيز نيازمند مطرح شدن است...آيا ميشود بدون داشتن خانواده دموكرات به دموكراسي رسيد؟ آيا ميتوان به دنبال آزادي بود در حاليكه سنتهاي دست و پا گير زنان و قوانيني مبتني بر حقوق نابرابر زنان با مردان در جامعه و خانواده حاكم است؟\ "
بعد از جدائي زنان از كيان، خط مشي زنان نيز تغيير كرد و زنانهتر شد و در پي جذب مخاطب گستردهتر زبان سادهتري را به خدمت گرفت و در طيف گستردهتري از حوزهها از جمله ادبيات و هنر تا انديشه، حقوق و علم به طرح مسئله ميپرداخت. خانم شركت در مورد دغدغه هاي زنان اينگونه ميگويد: " ما پيگير اتفاقات و حركتهايي مربوط به زنان در مجلس هستيم و در بخش " يك ماه با زنان در مجلس "، تمامي لوايح و مصوبات و مسائلي را كه در كميسيون زنان مطرح ميشود، منعكس ميكنيم. همچنين گزارشهاي مفصلي در مورد فرار دختران از خانه، قاچاق دختران، معضل طلاق و ... منعكس كردهايم. "
12. دنياي زنان :
13. ايران دخت :
اين نشريه سه بخش دارد. محمد قوچاني هدف از بخش اول ايراندخت را مدرن ساختن ابعاد مختلف زندگي مخاطبان از نوع لباس و خوراك و اخلاق فردي تا كتاب، فيلم، موزيك و رسانه ميداند. در سرمقاله شماره يك دوره جديد تحت عنوان "اين يك مجله سياسي نيست " مينويسد: "قصد ما در اين بخش، اطلاعرساني و سرگرمي است...ايراندخت هرگز پرداختن به لايههاي ملموس زندگي را سطحي و نشانه زرد بودن قلمداد نميكند. سياست مدرن براي انسان مدرن آمده است و انسان مدرن فردي است خوش پوش، خوش خوراك، خوش خلق و با فرهنگ. "
بخش دوم مجله كه به نام و سرفصل "جهان زنان " منتشر ميشود، بيشتر به مباحث سياسي، اجتماعي، فرهنگي مربوط به زنان، با تأكيد بر مفهوم زن مدرن، ميپردازد. قوچاني در رد اين ادعا كه اين بخش فمنيستي است اينگونه استدلال ميكند كه: "بخش جهان زنان خلاف نام خود اصلاً مجلهاي فمنيستي نيست...نگاه جهان زنان نه تنها به تلخيهاي حيات زنان كه نگاه به كاميابيها و زيباييهاي اين نيمه جامعه است...همكاران ايراندخت در جهان زنان ميكوشند ضمن تلاش براي طرح موضوعاتي جهت احقاق حقوق زنان، توجه به مباني فقهي و نظري مسائل زنان و مشاركت آنان در عرصه عمومي را نشان دهد. جهان زنان برخلاف نامش تلاش براي پيوند زدن ميان زن مدرن با زندگي مدرن است. "
بخش سوم ايران دخت حاوي رپورتاژ آگهي درباره كالاها و خدمات مختلف است، از تبليغ رستوران هاي مختلف گرفته تا لپ تاپ، اتومبيل و محصولات مربوط به تكنولوژي آشپزخانه.
14. همشهري خانواده :
15. دختران :
وي در دومين سال انتشار دختران در مورد ديدگاه مخاطبان خود نسبت به اين نشريه گفت: "آگاهي دختران جوان و نوجوان نسبت به نسل گذشتهشان خيلي بيشتر شده است. حالا دختران 15 ساله به اندازه دختران 25 ساله، مسائل را درك ميكنند. ما سعي داريم نشاط و طراوت را در نشريهمان ايجاد كنيم. تلاش ميكنيم با ايجاد حس اميد و هويتيابي به دختراني كه هويت خودشان را گم كرده و يا فراموش كردهاند، به آنان كمك كنيم تا در اين وضعيت، هويت خود را بيابند. ايجاد انگيزه و اميد و همراهي با دختراني كه در اين گروه سني، فرصتي براي ابراز وجود خود ندارند، از جمله اهداف ماست. در واقع دختران نشريهاي كاملاً دخترانه است كه روحيه و حس و حال زندگي را در دختران ايجاد ميكند. هر چند به نظر من تفكيك جوان، به دختر و پسر معنا ندارد و هدف عمده ما يك رويكرد دخترانه است، به گونهاي كه در نمايشگاه مطبوعات آقايان بيشتر از خانمها "دختران " را خريدند. "
دسته سوم :
صديقي به نقش متقابل مخاطب در رشد مطبوعات اشاره كرده و ميگويد: به اعتقاد من رسانه با مخاطبش تعريف ميشود. در واقع اين مخاطب است كه رويكرد رسانه را تعريف ميكند. بنابراين اگر امروز شاهديم كه وجه سرگرمي يا مطالب معمولي مورد اقبال خوانندگان قرار ميگيرد و نشريات خانوادگي پرتيراژ منتشر ميشود، اين به معناي آن است كه نياز مخاطب همين است. ناگفته نماند مخاطب همه اين نشريات زنان خانهدار نيستند، بلكه دختران تحصيلكردهاي كه از آنان انتظار داريم به مسايل عميق و جديتر بپردازند نيز به دنبال اين نشريات هستند.
وي ميافزايد: اگر اقشار فرهيخته ما جديتر به دنبال نيازها و خواستههاي جدي خود بودند نشريات تخصصي و جديتر نيز منتشر ميشدند و به حيات خود ادامه ميدادند. بنابراين به نظر ميرسد بايد بررسي اين انجام شود كه چرا مخاطبان ما به دنبال رفع نيازهاي آني خود هستند. بحث بيتوجهي مخاطبان زن به مطالعه نشريات به مرزهاي كشورمان خلاصه نميشود، چنانكه تنها 41 درصد زنان در بريتانيا روزنامه ميخوانند. از همين رو برخي نشريات سعي دارند با تغيير در ظاهر و محتوا به جذب مخاطبان زن بپردازند. به اين ترتيب مسايل مورد علاقه زنان نظير مباحث خانوادگي و كودكان را مطرح ميكنند و به نويسندگان تأكيد دارند " موضوعات زن پسند " را بنويسند.
نتيجه گيري
1- نشريات دانشگاهي در حوزه مطالعات زنان به تبيين مسائل زنان با رويكرد علمي ميپردازند اما عموماً انتخاب موضوعات و مسائل زنان در اين نشريات، مطابق با مسائل روز زنان نيست.
2- نشريات زنانهاي مورد اقبال واقع شدهاند كه در برهه زماني خاص و با رويكرد سياسي و توسط جريانهاي سياسي منتقد به رشته طبع در آمدهاند. به عبارت ديگر، همراهي جريانهاي سياسي با نشريات زنان، موفقيت نشريات را به همراه داشته است و نشريات زنانه و به طبع آن جريانها و جنبشهاي زنان نتوانستهاند مسيري را براي خود طراحي كنند كه نيازمند حمايت جريانهاي سياسي نباشد و اين مسئله باعث گرديده كه جريانهاي سياسي از پتانسيل نشريات زنانه در جهت اهداف خود استفاده كنند.
3- بررسي نشريات زنانه نشانگر آن است كه مسائل زنان در اين نشريات مطابق با الگوي زن ايراني نيست و عموماً مسائل مطرح شده در خصوص مسائل و نيازهاي زنان بر گرفته از نگاه غربي به مسائلزنان است و در مواردي هم كه دغدغه ارائه نگاه ديني به مسائل زنان ديده ميشود، تصوير ارائه شده تصويري التقاطي است كه البته دليل اين امر اين است كه الگويي از زن مسلمان ايراني ارائه نشده است.
4- در نشريات دسته سوم به وفور از كليد واژههاي فمينيستي استفاده ميشود و يا ادبيات مطرح در اين نشريات، ادبياتي است كه ميخواهد تلخي زندگي زنانه را به تصوير بكشد. همسر دوم بودن، پدرسالاري، ازدواج مجدد شوهر، خشونت خانگي و... از كلماتي است كه در اين نشريات بسيار به چشم ميخورد و از آنجايي كه مخاطب اين نشريات توده زنان هستند، نارضايتي نسبت به زندگي و يا بدبيني نسبت به مردان تقويت ميشود و از طرفي ديگر بخش اعظم صفحات اين نشريات، تبليغات است. تبليغاتي نظير " چگونه لاغر شويد؟ " " عمل زيبايي " " ليزر پوست " " مراكز خريد لوازم آرايشي بهداشتي " و يا تبليغات وسايل خانه اعم از وسايل برقي آشپزخانه و دكوراسيون اتاق خواب و يا اتاق كودك، كه اين تبليغات به رواج مصرف زدگي دامن ميزند.
5- تعداد بسياري از افراد فعال در حوزه نشريات زنانه اعم از نويسندگان، گردانندگان و سياست گذراران نشريات زنان را مردان تشكيل ميدهند و اين ميتواند بيانگر اين مسئله باشد كه مسائل زنان آنچنان كه بايد براي جامعه زنان تبديل به مسئلهاي پراهميت نشده است.
منبع:ماهنامه حورا - شماره 32
/ن
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}